محمد حسین شهریار
هنر نهم
اخبار،کتب،مقالات،پایان نامه های مدیریتی
 

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چر



آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا بی وفا حالا كه من افتاده ام از پاچرا
نوشدارویی نوشدارویی نوشدارویی و
بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل سنگدل سنگدل این
زودتر میخواستی حالا چرا
عمر مارا مهلت امروز و فردای تو نیست
من كه يك امروز مهمان توام فردا چرا
نازنينا نازنينا نازنينا ما به ناز تو
جوانی داده ايم
ديگر اكنون با جوانان
ناز كن با ما چرا
وه كه با اين عمر های كوته بی اعتبار
اينهمه غافل شدن از چون منی شيدا چرا
آسمان چون جمع مشتاقان پريشان مي كند
در شگفتم من در شگفتم من
نمی پاشد ز هم دنيا چرا
شهريارا بي حبيب خود نمی كردی سفر
راه عشق است اين يكی بي مونس و تنها چرا

( شهريار )
 
 

 

تبریز در ماتم فرو رفته بود بیش از سی هزار نفر قتل عام شدند ودر رادیوی ایران جشن و سرور بود شهریار در این زمانها این شعر را از زبان یک سرباز آزربایجانی سرود ودلیل جاودانگی این شعر این است که این کارشکنی ها هنوز ادامه دارد .تهرانی به ترک و عرب خر به لر هالو به شمالی بی غیرت به کرد وبلوچ وحشی به آبادانی...گرچه یک بار در راستای همین گستاخی ها در حماسه ی 1خرداد 1385 چوب این توهین ها را خورد.اما باز به صراط غیر مستقیمش ادامه میدهد.وامسال در رسانه مثلا ملی در هر فیلمی ترکی بود که مسخره می شد .خنداندن مردم به چه قیمتی . برای خنداندن نصف مردم نصف مردم مسخره می شدند این شعر برای آنهاست

الا ای داورِِ ِدانا تو میدانی که ایرانی

چه محنتها کشید از دستِ این تهران و تهرانی

چه طرفی بست از این جمعت ایران جز پریشانی
چه داند رهبری سر گشتهً صحرای نادانی

الا تهرانیا انصاف میکن خر توئ یا من(ترجیع)

تو ای بیمار نادانی چه هذیان و هدر گفتی
به رشتی کلّه ماهی خور به طوسی کلّه خر گفتی
قمی را بَد شمردی اصفهانی را بَتر گفتی
جوانمردان آذربایجان را ترک خر گفتی

ترا آتش زدند و خود بر آن آتش زدی دامن
الا تهرانیها انصاف میکن خر توی یا من


تو اهل پایتختی باید اهل معرفت باشی
به فکر آبرو و افتخار مملکت باشی
چرا بیچاره مشدی وحشی و بی تربیت باشی
به نقص من چه خندی خود سرا پا منقصت باشی

مرا این بس که میدانم تمیز دوست از دشمن
الا تهرانیا انصاف میکن خر توئ یا من

تو عقل و هوش خود دیدی که درغوغای شهریور
کشیدند از دو سو همسایگان در خاک ما لشگر
به نقّ و نال هم هر روز حال بد کنی بدتر
کنون ترکیه بین و ناز شستِ ترکها بنگر
که چون ماندند با آن موقعیت از بلا ایمن
الا تهرانیا انصاف میکن خر توئ یا من

گمان کردم که با من همدل و همدین و همدردی
به مردی با تو پیوستم ندانستم که نا مردی
چه گویم بر سرم با نا جوانمردی چه آوردی
اگر میخواستی عیب زبان هم رفع میکردی
ولی ما را ندانستی به خود هم کیش و هم میهن
الا تهرانیا انصاف میکن خر توئ یا من

به قفقازم برادر خواند با خود مردم قفقاز
چو در ترکیه رفتم وه چه حرمت دیدم و اعزاز
به تهران آمدم نشناختی از دشمنانم باز
من آخر سالها سربازِ ِ ایران بودم و جانباز
چرا پس روز را شب خوانی و افرشته اهریمن
الا تهرانیا انصاف میکن خر توئ یا من

به دستم تا سلاحی بود راه دشمنان بستم
عدو را تا که نشاندم به جای از پای نشستم
به کام دشمنان آخر گرفتی تیغ از دستم
چنان پیوند بگسستی که پیوستن نیارستم
کنون تنها علی مانده است و حوضش چشم ما روشن
الا تهرانیا انصاف میکن خر توئ یا من

چو استاد دغل سنگ محک بر سکهً ما زد
ترا تنها پذیرفت و مرا از امتحان وا زد
سپس در چشم تو تهران به جای ملکت جا زد
چو تهران نیز تنها دید با جمعی به تنها زد
تو این درس خیانت را روان بودی و من کودن
الا تهرانیا انصاف میکن خر توئ یا من

چو خواهددشمنی بنیاد قومی را براندازد
نخست آن جمع را از هم پریشان و جدا سازد
چو تنها کرد هر یک را به تنهائ بدو تازد
چنان اندازتش از پا که دیگر سر نیفرازد
تو بودی آنکه دشمن را ندانستی فریب و فن
الاتهرانیا انصاف میکن خر توئ یا من

چرا با دوستدارانت عناد وکین و لَج باشد
چرا بیچاره آذربایجان عضو فلج باشد
مگر پنداشتی ایران ز تهران تا کرج باشد
هنوز از ماست ایران را اگر روزی فرج باشد
الا تهرانیا انصاف میکن خر توئ یا من

ترا تا ترک آذربایجان بود و خراسان بود
کجا بارت بدین سنگینی و کارت بدینسان بود
چه شد کرد و لر یاغی کزو هر مشکل آسان بود
کجا شد ایل قشقائ کزو دشمن هراسان بود
کنون ای پهلوان چو نی نه تیری ماند و نی جوشن
الا تهرانیا انصاف میکن خر توئ یا من

کنون گندم نه از سمنان فراز آید نه از زنجان
نه ماهی و برنج از رشت و نی چائ ز لاهیجان
از این قحط و غلا مشکل توانی وا رهاندن جان
مگر در قصه ها خوانی حدیث زیره و کرمان
الا تهرانیا انصاف میکن خر توئ یا من
ا من
 

دوستان گلم هنر نهم را از نظر علمی و فنی واصول و نحوه ارائه مطلب چگونه ارزیابی می کنید؟؟ خوشحال می شیم نظراتتون رو درمورد مدیریت مطالب بیان کنید. بی شک پیشنهادات شما خوانندی عزیز مورد استفاده ما در ارائه مطالب بعدی خواهد بود و لذا پیشا پیش از انتقادات و پیشنهاد های (نظرات) شما عزیزان تشکر می کنیم. محمد فاضل شوکتی

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









تاريخ : یک شنبه 19 خرداد 1392برچسب:,
ارسال توسط محمدفاضل شوکتی